دلهره
دوباره سلام: پریروز رفته بودم خونه ی همکار مهدی آقا(شوشو). خانمش زایمان کرده بود،یه نی نی سرحال و ناس به اسم علی اکبر. زهرا خانم(مامان نی نی)،بهم گفت خیلی خودت رو تقویت کن.گفت روزی که من رفتم برای زایمان،12 نفر برای کورتاژ اومده بودن. من:واسه چی؟ زهرا خانم:واسه اینکه بچه هاشون قلب نداشتن.. یه آن تمام تنم لرزید..دستمو گذاشتم روی شکمم و شروع کردم به خوندن آیة الکرسی و صلوات فرستادن... خلاصه که از اون روز همش در حال خوندن دعا هستم.. دعا کنید بچم سالم باشه... لطفا در نظر سنجی وبلاگ شرکت کنید. ...